مهدی آذر یزدی؛ نویسنده ماندکار قصه های خوب برای بچه های خوب
تاریخ انتشار: ۲۶ دی ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۸۶۵۰۰۰
کمتر کسی است که نام کتاب های قصه های خوب برای بچه های خوب را نشنیده باشد و لذت خواندن کتاب های مهدی آذر یزدی را برای خود و فرزندانش نچشیده باشد...
به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ در فصل زمستان سال ۱۳۰۰ در کوچه پس کوچههای یزد، پسری متولد شد. آن زمان هیچ کس فکرش را نمی کرد که این پسر قرار است روزی یکی از مشاهیر ایران و اساتید نام آور ادبیات کودک و نوجوان شود و کتابهای او سالیان سال جزو محبوبترین و پرفروشترین کتابهای کودک و نوجوان ایران گردد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
مهدی آذر یزدی در خانواده ای مسلمان متولد شد. او از هشت سالگی همراه پدرش در یک زمین رعیتی کار می کرد و از کودکی با سختی بزرگ شد. در سن 20 سالگی بنایی را کنار گذاشت و در یکی از کارگاه های یزد، جوراب بافی می کرد. همان زمان صاحب کارگاه جوراب بافی تصمیم گرفت که یک کتاب فروشی بزرگ در شهر یزد افتتاح کند. او شاگردانش را به مغازه کتاب فروشی منتقل کرد. آذر یزدی عاشق کتاب بود و از آن به بعد در کتاب فروشی کار می کرد. این موضوع یک نقطه عطف در زندگی اش شد.
آذر یزدی در سن ۳۵ سالگی با دیدن قصه هایی از کتاب انوار سهیلی تصمیم گرفت ادبیات کهن ایران را برای مخاطب کودک بازنویسی کند و جرقه نوشتن مجموعه کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب در همان زمان زده شد. مجموعه ای که یکی از برجسته ترین کتاب داستان کودک ایران است.
آذر یزدی تمکن مالی خوبی نداشت و زندگی بسیار ساده ای داشت. شاید بشود گفت که بزرگترین سرمایه او در زندگی اش کتاب ها بودند. او گاهی برای به دست آوردن پول کتاب هایش را می فروخت و تختش چند لایه کارتن کتاب بود که روی آن تشک انداخته بود. برخی می گویند که اگر مهدی آذر یزدی کتاب هایش را نمی فروخت شماره کتاب های او به 20 هزار جلد می رسید. کتاب هایی که بعضی هایشان را دوباره و چندباره خوانده بود. جالب است بدانید که او هیچ وقت ازدواج نکرد. کارمند دولت هم نشد. عشق و علاقه او به کتاب خواندن و نوشتن، باعث شد که تا سال های آخر عمرش نویسندگی را ادامه دهد. حاصل عشق و تلاش او فاخر ترین کتاب های ادبیات کودک ایران شد.
از این نویسنده بزرگ تا کنون ۲۳ عنوان کتاب چاپ شده است. کتاب های او هنوز هم تجدید چاپ می شوند و نسل های مختلفی با این کتاب ها خاطره دارند. ممکن است پدر بزرگی که کتاب های او را برای نوه اش می خواند یاد خاطرات بچگی خودش با آن کتاب ها نیز بیفتد.
پر افتخار ترین اثر این نویسنده توانمند مجموعه کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب است. این مجموعه به پنج زبان زنده دنیا از جمله ترکی، ارمنی، چینی ، اسپانیایی و روسی ترجمه شده است و در کشور ما نیز بیش از 60 بار تجدید چاپ شده است. مهدی آذر یزدی این مجموعه را در هشت جلد نوشته است که هر جلد آن،َ داستان هایی از یک منبع کهن ایرانی اسلامی دارد که برای کودک باز آفرینی شده است. مجموعه کتاب قصه های خوب برای بچه های خوب، توانست در سال ۱۹۶۷ میلادی، جایزه یونسکو را از آن خود کند. هم چنین در سال ۱۳۴۵ نیز جایزه سلطنتی کتاب را گرفت. آذر یزدی با این مجموعه قصه هایی از قرآن کریم ، زندگی معصومین، گلستان سعدی، قابوس نامه، مثنوی مولوی، مزربان نامه ، سندباد نامه و کلیله و دمنه را برای مخاطب کودک بازنویسی کرد. این کتاب ها هنوز هم یکی از برجسته ترین آثاری است که کودک را با ادبیات کهن ما آشنا می کند. هم چنین این مجموعه از نظر مخاطب در گروه کتاب 12 سال به بالا قرار می گیرد.
برخی از دیگر آثار مهدی آذر یزدی گربه ناقلا، قصه های تازه از کتاب های کهن، قصه پیامبران، شعر قند و عسل، یاد عاشورا، گربه تنبل و... می باشد. شورای کتاب کودک نیز برخی از دیگر کتابهای او را کتاب برگزیده سال معرفی کردند. درون مایه اکثر کتاب های او آموزش اخلاقیات و ارزش ها به مخاطب کودک و نوجوان است که ابزار های خوبی برای تربیت کودکان محسوب می شوند.
سرانجام این نویسنده بزرگ در سن 87 سالگی در شهر تهران در گذشت. محل خاکسپاری او در زادگاهش خرمشاه یزد است. کتاب زندگی این بزرگمرد اگر چه بسته شد اما هنوز با خواندن آثار او می توان حضورش را احساس کرد.
منبع: دانا
کلیدواژه: قصه های خوب برای بچه های خوب مهدی آذر یزدی کتاب های او کتاب ها
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۸۶۵۰۰۰ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
درباره پل استر، نویسنده شهیر آمریکایی/ تراژدی پست مدرن
به گزارش قدس آنلاین، پل استر یکی از نویسندگان محبوب جهان بود و آثار او به بیش از ۴۰ زبان ترجمه شد. نویسندهای که بسیاری او را با شاهکارش «سهگانه نیویورک» (شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته) میشناسند و من با رمانهای دلچسب «تیمبوکتو»، «سانست پارک» و «موسیقی شانس».
پل استر مثل بسیاری از نویسندگان آمریکایی علاقهمندان زیادی در ایران دارد، به طوریکه ناشرانی مانند نشر افق و چشمه، کتابهای او را با رعایت قانون کپیرایت و فاصله کمی از انتشار جهانی، در ایران ترجمه میکردند و به چاپ میرساندند.
او نخستین کتابش را در سن ۳۵سالگی و در سال ۱۹۸۲ نوشت؛ یک زندگینامه اما با روایت داستانی به نام «اختراع انزوا». دو سال بعد، سهگانه نیویورک را نوشت که سبب شد نام پل استر در محافل ادبی انگلیسیزبان مطرح شود. پس از انتشار این سهگانه، منتقدان و کتابخوانها آثارش را با جدیت بیشتری دنبال کردند.
سهگانه نیویورک، مشهورترین اثر پل استر، از سه رمان به هم پیوسته تشکیل شده است: شهر شیشهای، ارواح و اتاق دربسته؛ داستانهایی بهیاد ماندنی و اسرارآمیز که به شکلی نفسگیر، خواننده را درگیر اتفاقات خود میکنند. سه رمان کوتاه معمایی، فلسفی و کارآگاهی که شخصیت هر داستان در شهر نیویورک دچار ماجراهای عجیب و غریبی میشوند؛ اتفاقهایی که سرانجام آن جنون، سرگشتگی و بحران هویت است. این کتابها جسورانه نوشته شده و سرشار از پیچیدگیهای انسانی و عاطفی هستند.
جهان خاص «پل استر»
در ابتدا برچسب ژانر کارآگاهی را بر آثار استر گذاشتند اما با انتشار آثار دیگرش مشخص شد او نویسندهای است که جهانی مخصوص به خود دارد؛ جهانی که مهمترین مؤلفههای آن پرداختن به بحران هویت، فقر، مفهوم انزوا، شکستن فضا و زمان و تأکید او بر پدیده شانس است.
قهرمانهای کتابهای استر اغلب خود را گرفتار داستان سرنوشت یا نقشههای دیگری مییابند؛ چیزی فراتر از توان و تصورشان، چیزی که آنها را به این پرسش میرساند که
«من کیستم؟» (این ویژگی در اثر «موسیقی شانس» بسیار مشهود است) او در همه این سالها در آثارش قهرمانی خلق کرده که هر کدامشان میتواند آینهای مقابل مخاطب بگذارد و مخاطب با خواندن داستان شخصیتها به کشف خود دست پیدا کند.
اما یکی ازآثار دلچسب پل استر، رمان «تیمبوکتو»ی او است. یک داستان تمثیلی مدرن که میخواهد با بیان ساده، از معانی ژرف صحبت کند.
قهرمان داستان «تیمبوکتو» سگی به نام آقای بونز است که همراه و همدم همیشگی مردی بیخانمان از بروکلین به نام ویلی جی.کریسمس میشود. ویلی از نظر جسمانی وضعیت خوبی ندارد و همزمان با وخیمتر شدن حالش، به همراه آقای بونز به سوی بالتیمور راه میافتد. داستان سفر آنها توسط آقای بونز روایت میشود. پل استر با قرار دادن سگ به عنوان یک شخصیت داستانی، موفق شده یکی از غنیترین و هیجانانگیزترین داستانها در ادبیات آمریکا را خلق کند. این کتاب از نگاه حیوانات، دنیای انسانها را مورد تحلیل و بررسی قرار میدهد.
نوشتن از جزئیترین خاطرات
پل استر که در سال ۲۰۱۷ نامزد جایزه معتبر بوکر شد جزو نویسندگانی بود که ید طولانی در نوشتن آثار زندگینامهای داشت. او در آثاری مانند «اختراع انزوا»، «بخور و نمیر» و «خاطرات زمستان» با دقت و ریزبینی به بررسی جزئیترین خاطرات خودش دست زده است؛ از سرمای کف اتاق در ۶سالگی گرفته تا تجربه گرسنگی و فقر تا علاقه دیوانهوارش به بیسبال و موسیقی.
آقای نویسنده علاوه بر ورزش و موسیقی با دنیای سینما هم بیگانه نبود.
او خالق بیش از ۳۰اثر بود که از این میان چندین عنوان به فیلم تبدیل شدهاند که «موسیقی شانس» از آن جمله است.
استر خودش فیلمنامههایی نوشت که با فیلمنامه «دود» (۱۹۹۵) با بازی هاروی کایتل، ویلیام هرت و جیانکارلو اسپوزیتو آغاز شد. سپس همراه وانگ بهطور مشترک دنبالهای به نام «آبی در چهره» را کارگردانی کرد.
سال ۱۹۹۸، آستر همراه کایتل، سوروینو و ریچارد ادسون فیلمنامه «لولو روی پل» را نوشت و کارگردانی کرد. او سال ۲۰۰۷ در فیلم «زندگی درونی مارتین فراست» با بازی دیوید تیولیس، ایرنه جاکوب و مایکل ایمپریولی بار دیگر همین وظیفه را انجام داد.
استر در مورد ورودش به دنیای فیلمسازی گفته بود: «من بیشتر یک نویسندهام. نویسندگی کار من است. فیلمسازی برای من یک راه دیگر برای قصهگویی است».
پس از کتاب «مردم حمام خون» آخرین کتاب پل آستر که با عنوان «باومگارتنر» منتشر شده، به پروفسوری میپردازد که با خاطره تلخ مرگ همسرش مبارزه میکند. استر در زمان نوشتن این رمان با بیماریاش دست و پنجه نرم میکرد و هنگام نوشتن رمان در مصاحبههایش تأکید کرده بود این رمان شاید آخرین اثرش باشد. او گفته بود: «احساس میکنم وضعیت سلامتیام آنقدر مخاطرهآمیز است که بگویم شاید این آخرین چیزی باشد که مینویسم و اگر این پایان باشد پس با این مهربانی انسانی که به عنوان نویسنده در محافل صمیمی دوستانم احاطهام کرده، باید بگویم ارزشش را داشت».